در جامعهای که مبتنی بر روابط آزاد، چه از نوع انسانی
و چه از نوع رسانهای نیست، حقیقت همواره پشت پردهای از ابهام قرار میگیرد. جستوجوی
حقیقت در چنین جوامعی به درِ بسته خواهدخورد و نیاز مخاطبین رسانهها جهت کسب
"خبر" برای تنظیم روابط اقتصادی و اجتماعی به درستی تأمین نمیشود. در
جامعهی سیاست زدهی ما "خبر" به چشم پدیدهای سیاسی نگریسته میشود
بنابراین اخبارِ منحصراً اجتماعی یا اقتصادی (که در تنظیم روابط روزمرهی جامعه،
مهمترین نقش را بازی میکنند) سوی سیاسی میگیرند و درنتیجه با بدبینی حاکمیت
مواجه شده، در چرخهی نابهنجار و بی قاعدهی آن گرفتار میشوند.
فاصله گرفتن "خبر" از حقیقت در این
شرایط امری طبیعی است و پیامد آن، یعنی تحقق اخبار غیر رسمی و تأیید نشده، به هر
شایعهای رنگ و بویی از حقیقت میبخشد. شایعه، نه به معنای گزارهای بیارزش، بلکه
به معنای امری ممکن و محتمل در نظر گرفته میشود. با اینکه شایعه در متن محیط
عمومی جامعه شکل میگیرد اما پیکان تقصیر در جامعهی ما بیش از آنکه متوجه مردم
باشد، متوجه حاکمیت است. رسانههای رسمی و غیررسمی، معتبر و غیرمعتبر در نبود
فضایی آزاد و یا حتی فضایی بهنجار و تعریف شده، به تناقض گوییهای بیپایان میپردازند
و عملاً شایعه را به صورتی رسانهای بازتولید میکنند.
اخبار به عنوان مبنایی برای تنظیم روابط (و نه
به عنوان ابزاری آگاهیبخش یا مجرایی برای قضاوت افکار عمومی) شایعه محور میشوند
و روابط نیز حالتی مبهم و غیر مشخص به خود میگیرند. صورت کلیِ خبررسانی در محیط
عمومی شکل ثابتی پیدا میکند: "فلان کار را بکن (نکن)، مگر نشنیدی که
فلان". عدم شفافیت اخبار باعث میشود که تنظیم روابط نه در شکل قانونی و نه
حتی در جهت بیشینه کردن سود، بلکه به خاطر دفع ضرر احتمالی شکل بگیرد.
حتما تابحال با فروشندگانی که در توجیه گرانتر
شدن اجناس خود استدلال میکنند، برای تهیهی مجدد همین اجناس باید بهایی بیشتر از
قبل بپردازند، برخورد داشتهاید. تجربهی من نشان میدهد که بنیان این استدلال در
یک نگاه عمیقتر بر پایهی دو خبر که به صورت کلی در همان شکل عمومی گسترش یافتهاست،
شکل میگیرد. "تحریم" و "تورم"، موضوعاتی هستند که به دلایل
ذکر شده، به شکل شایعه در محیط عمومی گسترش یافتهاند و تنظیم روابط اقتصادیِ
غیرقانونی بر پایهی آنها کاملاً عرفی شدهاست.
منتشر شدن اخباری مانند افزایش قیمت بنزین به
دوهزار تومان یا هزار تومان در محیط عمومی مانند محیط مجازی نیست. صورت کلی
خبررسانی (که پیشتر به آن اشاره شد) در محیط عمومی تصوری نامطمئن میآفریند و به
جهت دفع ضرر احتمالی روابط را از حالت قاعده مند خارج میکند. پیگیری صحت و سقم
اخبار در محیط عمومی ممکن نیست و عملاً صورت نمیگیرد. تصور آیندهای نامطمئن
روابط را تحتالشعاع قرار داده و واکنشی که برمیانگیزد، میتواند سوء تفاهمهای
زیادی ایجاد کند. تصور کنید که بر پایهی همین اخبار بنزین کرایهی تاکسیها گرانتر
شود.
رسانهها در این شهرآشوب حاکمیت حتی در دروغ سازی
و دروغ پردازی نیز مطمئن عمل نمیکنند. بنابراین نمیتوان از آنها که حتی
معتبرترند انتظار چندانی داشت. حجم عظیمی از اطلاعات که در محیطهای مجازی رد و
بدل میشوند هیچگاه به عرصهی عمومی جامعه وارد نمیشود، در صورتی که گاهی این
اطلاعات بیشتر از آنکه مورد نیاز کاربران محیطهای مجازی باشد، بدرد محیط عمومی
جامعه میخورد در عوض صورت تقلیل یافته و شایعه مند اخبار در جامعه وارد مناسبات
میشود و آنها را تحت تأثیر خود قرار میدهد.
راه حل گفتگوست. چیزی که جامعهی ایرانی عمیقاً
به آن محتاج است. با این حال نمیتوان از کاربران فضای مجازی انتظار داشت که به
یکباره اطلاعات خود را در عرصهی عمومی جامعه که از نظر سنی، سلیقهای و ... تفاوت
زیادی دارند، به اشتراک بگذارند. تجربه به من ثابت کردهاست که هنگام عرضهی
اطلاعات در محیط عمومی جامعه، پدرم به اقضای مجموعهای از شرایط بسیار بهتر از من
عمل میکند، حال آنکه دقیقاً همان اطلاعات را از من گرفتهاست. احتمالاً مؤثرترین
گام در خبررسانی (به عنوان نمونهای کوچک از آگاهیبخشی) اطلاعرسانی از طریق
نهادی چون خانواده است.
محیطهایی
عمومی چون مترو، اتوبوس، تاکسی یا حتی دیالوگهایی که با فروشندهی یک فروشگاه
برقرار میشود، میتوانند زمینههای مساعد دیگری برای ابهامزدایی از بسیاری اخبار
که صورت شایعه به خود گرفته اند، باشد اما برقراری گفتوگو در چنین محیطهایی
نیازمند احتمالاً نوعی جسارت یا مهارت است که در جامعهای با روابط غیر آزاد به
راحتی بدست نمیآیند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر