۱۳۹۱ اردیبهشت ۲, شنبه

تفاوت فرهنگی بخورد تو سرتان


چند وقت پیش خبری منتشر شد مبنی بر اینکه تعدادی دانشجوی مسلمان در یک کشوری در آن سوی آبها، یقه ی دانشگاه را چسبیده اند و توانسته اند در روزهایی خاص سانس استخری غیر مختلط برای خودشان دست و پا کنند. اتفاقا این دوستان مسلمان ما به جایی هم وصل نبوده اند و مطالبه ی خود را خیلی دموکراتیک پیش برده اند. (من هرچه جستجو کردم نتوانستم لینکی از خبر پیدا کنم).

چند روز پیش هم کمی آن ور تر یکی از دیپلمات های مسلمان نظام فخیمه نیاز پیدا کرده اند، تنی به آب بزنند. گویا ایشان که یک دیپلمات رسمی بوده اند از پیدا کردن استخر غیر مختلط عاجز بوده اند و از طرفی گرمای هوا را نیز نمی توانسته اند تاب بیاورند، ناچارا و از سر اجبار به استخری مختلط تشریف برده اند و نه تنها تنی به آب رسانده اند، بلکه دستی هم به جاهایی از بدن دختران کم سن و سالی رسانده اند. حالا که قضیه گندش درآمده، حاکمیت همان سناریوی من بمیرم تو بمیری در خارج و از بیخ و بن منکر شدن در داخل را سر لوحه قرار داده است.

خیلی هم طبیعی است که اینجا، سوء نیت جناب دیپلمات را تکذیب می کنند و آنجا آن را ناشی از تفاوت فرهنگی می دانند. این وسط فقط یک چیزی این معادله را بر هم می زند، آن هم اینترنت است. تضاد این دو رفتار که به لطف اینترنت بر ما معلوم شده در حالیکه هنوز کسی نمی داند واقعا چه رخ داده است، یک چیزی را عیان می سازد. قطعا و یقینا اتفاق غیر معمولی رخ داده است و گرنه این طرفی و آن طرفی به تکاپوی رسانه ای نمی افتادند. بیخود نیست که اینترنت جهانی را حتما باید یک سیخی بزنند تا به جای طراحی سناریوی دروغ گویی جدید، همان سناریوی قدیمی به ثمر بنشیند.

میان این همه ماجرا عده ای پیدا شده اند و حرف حسابشان این است که نباید با اشاعه ی این خبر، آبروی کشور را برد. لابد رسانه وزارت خارجه هم به خاطر آبرویش دروغ مصلحتی می گوید. کسی هم نیست در گوش حضرات بخواند، اگر آبرویی رفته با توبیخ فرد خاطی است که به جای خود باز می گردد نه با لاپوشانی و سرپوش گذاشتن بر اصل مطلب.

آن دانشجویان پارگراف اول را یادتان می آید؟ این دوستان ما هم دچار پدیده ی تفاوت فرهنگی بودند. اتفاقا مثل جناب دیپلمات هم سعی نکردند در فرهنگ میزبان حل بشوند. با استفاده از ظرفیت های ساختار میزبان، سعی کرده اند محیطی مناسب برای فرهنگ متفاوتشان بیابند و از آنجا که ساختار میزبان از بد حادثه دموکراتیک و پلورال است، متاسفانه خوراک تبلیغاتی برای رسانه های مستقل این سوی آبها جور نشد. (برای همین هیچ لینکی پیدا نمی کنم).

*************

بگذریم ازین که اتفاق رخ داده به روایت رسانه ها چندان هم به تفاوت فرهنگی مربوط نمی شود. با اینحال بهانه ای بدست من می دهد تا از تفاوت فرهنگی بنویسم. یک حاکمیت توتالیتر به ارائه ی تعریف مشخصی از هویت و فرهنگ جامعه می پردازد و صد البته آن را برتر از هر فرهنگ دیگری می داند. هر حاکم توتالیتر می فهمد که برای نیل به اهدافش نمی تواند جامعه ای متکثر که در آن هرکس ساز خود را به شیوه ای کوک می کند، را با خود همراه سازد. در نتیجه تعریفی مطابق بر خواست خود می نویسد و می کوشد با تبدیل آن به ایدئولوژی رویه تزریق هویت را خود به خودی کند.

هویت و فرهنگ جعلی برای جامعه صورت رسمی به خود می گیرد و حاکمیت باید حافظ آبروی آن باشد چراکه در غیر این صورت نمی تواند از ایدئولوژی که بر طبق ادعای خودش، مولد چنین فرهنگی است، دفاع کند. پس اتفاقاتی که به سادگی می توانند اشتباهاتی شخصی قلمداد شوند، نیازمند صرف هزینه برای تکذیب یا لاپوشانی می شوند. تعارضاتی که فرهنگ جعلی بانی آن است هم سوی خارجی و هم داخلی دارد. تجزیه طلبی می تواند صورت رادیکال شده ی مقاومت در برابر تزریق هویت جعلی باشد. بیگانه ستیزی به بهانه ی انکار امتیازات فرهنگی دیگر ممالک سوی خارجی آن است. ضرورت پاسداشت فرهنگ تعریف شده نیازمند دخالت قدرت است و درست به همین دلیل مقاومت را بر می انگیزد. از بدحجابی تا مقابله به مثل برای بی حجابی اجباری، از فاسد خواندن فرهنگ دیگران تا متهم ساختن فرهنگ داخل به عقب ماندگی، ناشی از دخالت قدرت است.

*************

اگر تعرضی از سوی دیپلمات ایرانی صورت گرفته باشد، با اصطلاحاتی از قبیل تفاوت فرهنگی تحلیل نمی شود. چرا که حتی فرهنگ تعریف شده نیز آن را نمی پذیرد. با این حال می توان برخورد رسانه های داخل، در مقابل همتایان خارجی شان را از این منظر مورد مقایسه قرار داد. چاپ چند عکس از سربازان آمریکایی که مشغول اهانت به اجساد شهروندان افغانی بودند، دولت آمریکا را مجبور کرد که از مردم افغانستان عذر خواهی کند. در مقابل رسانه های ایرانی در پی اهانتی که یک دیپلمات به شهروندان برزیلی روا داشته می بایست رویه تکذیب را در پیش بگیرند. چرا که از مخلوط ایدئولوژی و نظام چنان آش دهن پرکنی ساخته اند که قبول لغزش در هر کدام، ممکن است هر ایرانی را به فکر شور بودن آن بیندازد و یکباره ابهت جعلی اش در پیش چشمان شهروندانش فرو ریزد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر