۱۳۹۱ شهریور ۱۳, دوشنبه

بازی رو شده

سایت اول‌نیوز مطلب خود با عنوان "در نکوهش زنان مدرن" را حذف کرده است. اقدام جالبی‌ست مخصوصاً که این بار بحث در خصوص حوزه‌ی زنان وابسته به اقتدار مردان شده‌است.

"من نه جامعه را الان در ارتباط با حجاب دچار بحران می‌دانم نه در آینده خطر سنگین می‌دانم. بیش از آن که خود را موظف بدانیم که جلوی نتایج رفتار بدحجابی را بگیریم، بیش از آن باید خودمان را موظف بدانیم که جلوی زمینه‌سازی برای ایجاد انگیزه‌ی بدحجابی را بگیریم. کلیدی‌ترین عامل بدحجابی در جامعه ما عدم اقتدار مرد است. وقتی جلوی اقتدار مرد را بگیرید، زن یک طبیعت ثانویه‌ای پیدا می‌کند؛ این طبیعت ثانویه در آن انگیزه بی‌حجابی قوی است و الا در طبیعت اولیه زن انگیزه بی‌حجابی نه تنها قوی نیست، بلکه انگیزه حجاب قوی است." (اینجا)
یا:
"تعداد قابل توجهی از دخترها برای خوش گذرانی و دوست‌یابی به دانشگاه می‌آیند به همین علت هفتاد درصد دانشگاه‌ها دختر شده‌است ، از عوارض منفی این امر به وجود آمدن دختران تحصیل‌کرده و پسران کم‌سواد است که از عواقب آن اقتدار مادر و تضعیف و تحقیر پدر در خانواده است. باید توجه داشت که تحقیر پدر در خانواده و وجود مادری مقتدر و همه کاره و باسواد و با منزلت اجتماعی بالاتر ، بنا به نظر فروید از عوامل اصلی هم‌جنس‌گرا شدن فرزندان و به ویژه پسران است." (اینجا ، این لیست 30 تایی را حتماً بخوانید)

مدتی است بحث تفکیک جنسیتی، حجاب و مسائل حوزه‌ی زنان، جمهوری اسلامی را به بن‌بست رسانیده‌است. ظاهراً فرهنگ سازان به این نتیجه رسیده اند که تمام دلایل دینی که برای نوع دستوری حضور زن در جامعه بیان می‌کنند دیگر حتی پاسخگوی نیاز خانواده‌های سنتی و مذهبی نیست. بنابرین آخرین راه چاره را در قدیمی‌ترین راه حل یافته‌اند و آن بازگشت به عصر اقتدار مردان در مقابل "ضعیفه" هاست. کاهش سهمیه‌ی دختران در دانشگاه‌ها، تفکیک جنسیتی، حذف پذیرش دختران از رشته‌های دانشگاهی مثال‌هایی از گام برداشتن در این راه است. گفتگو با جمهوری اسلامی در مورد اینکه زنان همپای مردان حق دارند که در تمام عرصه‌های اجتماعی حضور یابند، بی‌فایده است. حتی اگر آیت‌الله خمینی چنین گفته باشد:

"س: دشمنان شما ادعا مى‏كنند، كه حقوق زنان در حكومت اسلامى از بين مى‏رود، حقوق كنونى كه زنان در زمان شاه به دست آورده‏اند، در آينده از بين مى‏رود. من خودم البته باور ندارم؛ شما چه نظرى داريد؟
ج: زن‌ها در حكومت اسلامى آزادند؛ حقوق آن‌ها مثل حقوق مردها. اسلام زن را از قيد اسارت مردها بيرون آورد و آن‌ها را هم‌رديف مردها قرار داده‌است. تبليغاتى كه عليه ما مى‏شود براى انحراف مردم است. اسلام همه‌ی حقوق و امور بشر را تضمين كرده‌است. الآن از فشار حكومت در ايران، آزادى نه براى مرد است و نه براى زن؛ در اسلام براى همه هست." (گفتگو با راسل كر درباره‌ی اوضاع ايران، رابطه با انگليس و مفهوم آزادى - زمان: آبان 1357 - مكان: پاريس، نوفل لوشاتو - موضوع: روابط ايران وانگليس، وضع حقوق بشر در آيندهی ايران، آزادى از ديدگاه شيعه - مخاطب: راسل كر (نماينده‌ی پارلمان انگليس-مجلس عوام- و عضو حزب كارگر منبع: صحیفه‌ی نور)

*****

به خطر افتادن اقتدار مردانه در ایران برای آقایان گران تمام شده‌است. ایده‌آل نظام با این تفاسیر برگشتن زنان به کنج پستوی خانه‌ها خواهدبود. اما چرا نظام چنین دشمنی سرسختی با زنان بخرج می‌دهد؟ آیا عاقلانه‌تر نیست اگر نوعی از آزادی ظاهری حجاب و روابط بین دو جنس را در جامعه برقرار کرده ولی همچنان قدرت سیاسی، اجتماعی و اقتصادی را در دست خود نگهدارد؟ مگر کشورهایی عرب را سراغ نداریم که دقیقاً مشغول انجام چنین کاری هستند؟

پاسخ این پرسش‌ها باز می‌گردد به تفاوت ساختار اجتماعی ایران با سایر کشورهایی استبدادزده‌ای که چنین منطقی را پیاده‌سازی کرده‌اند. یکی از مهمترین نتایج دولت‌های هاشمی و خاتمی بعد از انقلاب ایجاد طبقه‌ی متوسطی بود که در جنگ هشت ساله یکسره از میان رفته‌بود. دولت سازندگی با ایده‌ی توسعه‌ی اقتصادی فرصتی فراهم کرد که طبقه‌ای جدید و از لحاظ اقتصادی حدوداً مستقل از دولت مرکزی بوجود آید. طبقه‌ی مستقل از لحاظ اقتصادی می‌تواند به دنبال منابع جدیدی برای تغذیه‌ی فکری بگردد و دولت اصلاحات ضمن گسترش وسعت این طبقه، به آن فرصت اخذ ایده‌های جدیدی داد. طولی نکشید که ایده‌های طبقه‌ی متوسط از آنچه حتی اصلاحات تصور می‌کرد، فراتر رفت. این نقطه از تاریخ درست جایی است که نظام را ناچار از چنین برخوردی می‌کند.

همراه شدن دوران اصلاحات با ورود فضای فکریِ جدیدی به ایران همراه بود که به هیچ‌وجه محصول ایده‌های اصلاح‌طلبانه نبود گرچه مورد استقبال اصلاحات نیز قرار گرفت. گسترش استفاده از ماهواره و اینترنت، همراه با ورود اندیشه‌های جدید فکری به کشور از طریق مطبوعات و کتاب‌هایی که مورد استفاده‌ی مخاطبی از جنس طبقه‌ی متوسط بودند مفاهیمی چون آزادی را در ایران گسترش داد. آزادی پوشش دیگر تنها خواسته‌ای جدا افتاده نبود بلکه با مقدمه یا مؤخره‌ای چون برابری حقوق زن و مرد بیان می‌شد. بنابرین به درستی تمام جوانب آزادی با یکدیگر پیوند خوردند به طوریکه مخالفان آزادی یکباره خود را در مقابل جبهه‌ای دیدند که یکسره به هم وصل است و نمی‌توان بخشی از دادن آزادی را هزینه‌ی بخش گرفتن بخش دیگری از آن کرد. اتفاقی که دقیقاً در کشورهای عرب رخ نداده‌است. آزادی روابط انسانی و حجاب در جامعه‌ی عرب با دیگر وجوه آزادی پیوندی برقرار نکرده‌است و از همین رو می‌تواند حامل دیکتوتاری‌های شبه سکولار باشد.

حال اتفاقی که می‌افتد، چیست؟ منابع تغذیه‌ی فکری طبقه‌ی متوسط از خوراک فکری نظام استقلال پیدا کرده‌است. بنابرین توسل به اقداماتی نظیر فرهنگ‌سازی یا تبلیغات اسلامی بی‌فایده می‌گردد. هرکس که می‌گوید راه حل بدحجابی نه در گشت ارشاد که در فرهنگ‌سازی است دارد به خودش و مخاطبانش دروغی شیرین تحویل می‌دهد. بدحجابان به هیچ عنوان مخاطبان رسانه‌هایی نیستند که مبادرت به چنین اقداماتی می‌کنند. واضح است که گشت ارشاد تنها راه حل موضوع می‌باشد. اما تجربه‌ی همین امروز نشان می‌دهد که حتی گشت ارشاد نیز راهگشای نظام نیست چرا که با هیچ منطقی نمی‌توان پذیرفت که می‌شود حتی برای یکبار تمام خیابان‌های پایتخت را از زنان خالی کرد. پس راه حل شکل دیگری به خود می‌گیرد.

بیراه نیست اگر بگوییم دانشگاه‌ها در اختیار طبقه‌ی متوسطند. تنها خانواده‌های طبقه‌ی متوسط اند که از پس هزینه‌های دانشگاهی حتی در نوع دولتی خودش نیز بر می‌آیند بنابرین عجیب نیست اگر فرهنگ عمومی حاکم بر دانشگاه‌ها را فرهنگ عمومی طبقه‌ی متوسط قلمداد کنیم که خودبه‌خود مستقل از فرهنگ دستوری نظام شکل می‌گیرد و عملاً اقدامات فرهنگ‌سازی را بی‌ثمر می‌کند. از آنجا که دانشگاه تنها محل ورود به خیابان برای زنان است، بنابرین اگر بتوانند دانشگاه‌ها را از زنان خالی کنند احتمالاً با خیابان‌هایی خالی‌تر از زنان روبرو خواهند شد. با این وجود دختران تحصیل‌کرده تبدیل به بخشی از فرهنگ طبقه‌ی متوسط شده‌اند و اینجاست که نظام به یاد پدرسالار می‌افتد تا مگر او بتواند دخترش را در کنج خانه نگه‌دارد. 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر