۱۳۹۱ مرداد ۲۳, دوشنبه

آه کور شدم، همه چیز چقدر سفید است.


این که رسانه‌ی ملی اخبار زلزله را پوشش نمی‌دهد، این که تعداد درست کشته‌شدگان اعلام نمی‌شود، این که کمک‌های اولیه پذیرفته نمی‌شود، این که عملیات امداد و نجات یک شبه به پایان می‌رسد، این که شریعتمداری هنوز بر طبلی پاره پاره می‌کوبد، این که نماینده‌ی اهر با ضجه می‌گوید کمک نیاز دارند، این که هنوز نیمی از ایران نمی‌داند چه رخ داده است...

گویا حاکمیت هنوز نمی‌داند، خبررسانی وظیفه‌اش چیست. فکر می‌کند اگر مردم نفهمند که چه فاجعه‌ای رخ داده، راحت سر بر بالش می‌گذارند، به حکومتشان بی اعتماد نمی‌شوند و دنیا بر همان پاشنه‌ی خیالی ایشان می‌چرخد. فکر می‌کند خبررسانی تنها ثمری که دارد سیاه نمایی است.

انگار نه انگار که متخصصینی مورد نیاز اند که مردم را اسکان موقت دهند، خیرینی نیازند که کمک‌های اولیه و نیازهای ابتدایی را برآورده کنند، امدادگرانی آموزش دیده و غیررسمی نیازند تا به کمک آسیب دیدگان بشتابند، پزشکانی که به بیمارستان‌ها کمک برسانند، حتی رانندگان ماشین‌های سنگینی که کامیون خود را به سازمان‌های مناسب بسپارند.

وقتی که حفظ نظام از اوجب واجبات می‌شود، نه تنها مردن یک ندا و سهراب معترض نادیده گرفته می‌شود که جان باختن دست کم سیصد نفر انسان نیز لاپوشانی می‌شود مبادا زلزله از عظمت نظام اسلامی بکاهد.

در فیلم نجات جان سرباز رایان، در اوج جنگ جهانی دوم، یک تیم سرباز آمریکایی مأمور می‌شود تا جان یک نفر که در پشت خطوط دشمن گیر کرده و سه برادر دیگرش در جنگ کشته شده اند را نجات دهند. ارتش آمریکا تصمیم گرفت که برای مادری سه فرزند از دست دادن کافی است، چهارمی را حتما می‌بایست نجات داد. در شرایط جنگی، چندین نفر می‌میرند، دلارها هزینه می‌شود تا سرباز رایان به خانه برگردد. مهم نیست که فیلم مبتنی بر واقعیت است یا خیر، مهم این است که حاکمیت آمریکا می‌خواهد حداقل نشان دهد که شهروندانش چقدر برایش اهمیت دارند.

۱ نظر:

  1. in onvan bargerefte az romane kooriye,saramagof?...mardom faramoosh shodan zelzele ke hich ,ma jelveye hokoomate mardomdaremoon ro dar sooriye ebe eyne mibinim,garche ina az asad ham badtaran...rasti shoma ham ghasde farang darid?

    پاسخحذف