۱۳۸۸ دی ۲۰, یکشنبه

شک منطقی - 12 مرد خشمگین

رنه دكارت، پدر فلسفه مدرن نام دارد. او آغازگر فلسفۀ جديد در غرب بود. در قرن 17 دكارت با افكار گذشته تسويه حساب نمود. او مي گفت كه نظريات قبلي را بايد نابود كرد تا بتوان پايه اي جديد ساخت و بايد به تمام شناخت هاي قبلي شك كرد. در اواخر قرون وسطي زيستن و محاكمۀ گاليله و سانسور نظرات كپرنيك از طريق سازمان تفتيش عقايد كليسا، موجب شد كه دكارت قدري دست به عصا راه برود تا او نيز گرفتار نشود. او مي گفت بدون فلسفه گري، مانند اين است كه انسان چشم هايش را ببندد و فراموش كند كه آنها را دوباره باز نمايد. چون جنون هاي مذهبي در زمان دكارت بيداد مي كرد، او به كارگرفتن عقل و خرد را براي نجات جامعه پيشنهاد نمود. دكارت نخستين فيلسوفي است كه كوشيد با كمك روش رياضي در فلسفه از جزء به كل برسد. او مي نويسد، فلسفه مي تواند از ساده به پيچيده و از جزء به كل به پيش برود؛ همانطور كه در روش رياضي، هر اصلي بر اصل ديگر تكيه دارد. شك، اولين فلسفه اي است كه دكارت جويای آن شد. شك يعني نقد تمام باورهاي پيشين. به نظر او نقد گذشته ها، فعاليتي خلاق و سازنده است كه دكارت آنرا شك متدي يا شك منطقي ناميد. او مي گفت، آنقدر بايد به شك ادامه داد تا حكمي كشف شود كه خلاف آنرا اثبات كند. به نظر او به هر موضوعي مي توان شك كرد، غير از شك به خود. به توصيه دكارت بايد فعاليت شك را تا مرز ابزورد و بي معني بودن ادامه داد و هر عقيده بايد بتواند در مقابل شك انسان، مقاومت كند. بر اساس مثالي از او، اگر در سبدي، سيبي خراب باشد، بايد به ساير سيب ها نيز شك نمود. شك، روشي مهم و مترقي است. حتی به كشفيات حواس نمي توان اطمينان نمود. دكارت را مي توان ادامه دهندۀ راه خردگرايي سقراط، افلاطون و آگوستين دانست
و اما این مطالب چه ربطی به فیلمه ۱۲ مرد خشمگین دارد ؟ ۲ شب پیش که داشتم این شاهکار Sidney Lumet رو میدیدم ( البته باید بگم کارگردانش رو به هیچ وجه نمیشناسم ) اصطلاحی که خیلی جالب توجه میکرد Reasonable Doubt بود . به معنی شک منطقی ! چندین بار بازیگران فیلم این کلمه رو مطرح کردن . به نظر نویسنده حتی وجود یک شک منطقی برای جاری نشدن حکم اعدام یک نوجوان کافی بود (مقایسه نشه با اینجا لطفآ ! ) و وقتی که تعداد این شک های منطقی زیاد میشه ، هیئت منصفه رای به بیگناهی نوجوان میده . در این فیلم کاراکتر ‎اعضای هیئت منصفه بسیار جالب شخصیت پردازی شده به طوری که هر کدوم از افرادی که در هیئت منصفه حضور دارند نماینده ی جمعیتی بزرگ از افراد جامعه است . کاراکتری که در ابتدای فیلم رای به بیگناهی نوجوان میده با وجود اینکه ۱۱ نفر دیگه همه با بررسی سطحی به گناهکاری نوجوان رای میدن نماینده شخصی که به وظیفه اجتماعیش به خوبی عمل میکنه و برای جونه انسانها ارزش قائله اون با اینکه دلیلی برای بیگناهی نوجوانی که محکوم به کشتن پدرشه نداره اما فقط به خاطره پیدا کردنه چاقویی که قتل با اون انجام شده و ادعا شده بود که کمیابه شک میکنه و حاضر نیست به راحتی رای به محکومیت بده . در طول فیلم به شخصیت ۱۲ نفر هیئت منصفه پی میبریم . کاراکتری که با دلیل عقلانی رای به محکومیت نوجوان میده به نظر من جالب ترین شخصیت فیلم اومد . این شخصیت فقط به وسیله منطق رای به گناهکاری نوجوان میده و تا انتهای فیلم تنها کسی که به هیچ عنوان آرامش خودشو از دست نمیده و همیشه تنها کاری که میکنه گوش کردن به صحبته باقی افراده . اون با خونسردی دلیلشو برای گناهکاری ارائه میده . نکته جالبه دیگه اینه که فقط اونه که عینک به چشم میزنه و همین عینک دلیلی میشه که در اخر فیلم اون هم گرفتاره شک منطقی میشه و رای به بیگناهی میده . باقی شخصیت های فیلم هم هرکدوم دیدنی هستن ... شخصیتی که فقط به خاطره ۳ دلار به حرفه باقی گوش میده ... شخصیتی که به خاطر انتقام از فرزندش رای به گناهکاری میده ... شخصیت پیرمرد ... کسی که باقی رو از روی محلی که بزرگ شدن میشناسه ... کسی که فقط به جو موجود نگاه میکنه و و و
با اینکه تمام فیلم در یک اتاق در بسته فیلمبرداری شده اما فیلمنامه جوری که شما اصلآ احساس خستگی نمیکنین . فیلم پر از دیالوگهایی که من رو مجبور کرد فیلم رو نگه دارم و روش فکر کنم . بهترین کار اینه که فیلم رو تنهایی نگاه کنین نه مثل من با ۷ ۸ نفر . البته همه از فیلم خوشمون اومد . و وقتی تو آخرین صحنه فیلم دوربین از اتاق برای اولین بار درومد گفتیم کاش که دوربین اتاق رو ترک نمیکرد اینجوری این فیلم هم میشود از اون فیلم ها که استاد هیچکاک میسازه
اطلاعات بیشتر در مورد دکارت و شک منطقی در باشگاه اندیشه

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر