۱۳۹۰ مرداد ۱, شنبه

سایه خاتمی سنگین تر شده است

روزی که خاتمی برای اولین بار سخن از شرکت در انتخابات را به میان آورد، بسیاری بر آشفتند که خاتمی در حال دست و پا کردن جایی برای خود در حاکمیت است. حملات به خاتمی از ترسو و بزدل نام دادن وی شروع شده و به خائن بودنش کشیده شد. مخالفین دو دسته بودند: آنهایی که معتقد بودند نمی توان جهان را با کلمه و گفتگو ساخت و آنهایی که روزی به واسطه اصلاح طلبی که خاتمی پرچمدارش بود به روی کار آمدند و حال خاتمی را قانون شکن می دانند و می خواهند از پیمانش با موسوی برائت جوید.

**********

مصطفی پورمحمدی: "نظام برای خودش شروط را از قبل تعيين کرده است. ما ملتزم به آن هستيم و نيازی به شروط ديگران نيست".

احمد جنتی: "می‌‌گويند اگر ما بخواهيم وارد شويم، شرايطی دارد. واقعاً بايد گفت وقاحت حد و مرزی ندارد. مردم شما را قبول ندارند. چه کسی به شما رأی می‌دهد"؟

حسن غفوری‌فرد: "اصلاح‌طلبان از الان بدانند نظام شرطی را از طرف آنها برای شرکت در انتخابات نمی‌پذيرد"."در موقعيتی نيستند که برای نظام شرط تعيين کنند"."کسی نمی‌تواند برای نظام شرط تعيين کند بلکه همه بايد افتخار کنند و خوشحال باشند که نظام به آنها اجازه داده در انتخابات شرکت کنند".

محمد کاظم انبارلويی (رئيس مرکز سياسی حزب مؤتلفه اسلامی): "برخی از اصلاح‌‌طلبان به خاطر بی‌‌انضباطی‌‌های سياسی و حمايت خارجی صلاحيت‌‌های خود را از دست دادند و مشروعيت سياسی خود را زير سؤال بردند"

عليرضا زاکانی: "بايد در صحنه پيچيده کنونی حضور داشته باشيم به اين دليل که عده‌‌ای قصد دارند در انتخابات مجلس شورای اسلامی شرکت کنند تا عليه انقلاب اسلامی بايستند."

سردار جعفری: "آقای خاتمی در جریان فتنه امتحان خوبی پس نداد و به هر حال جزء همراهان سران فتنه بود و حمایت و پشتیبانی زیادی از آنها کرد و درحال حاضر نیزموضعی مبنی بر برائت از آن حرکت ها اتخاذ نکرده است و اگر ایشان بخواهد با سیاسی کاری جلو بیاید فکر نمی کنم مردم او را ببخشند ولی افراد دیگری که در این صحنه از خط قرمزها عبور نکرده اند می توانند همچنان در رقابت های سیاسی به صورت فعال شرکت کنند".

حسن روحانی: "هيچ فردي نمي‌تواند علاوه بر قانون، شروط ديگري را براي شركت در انتخابات تعيين كند".

**********

"نفی اصلاح طلبان نفی واقعیت است". این سخنانی ست که از زبان رییس مجلس گفته شده است. اگر نتوان اصلاح طلبان را نفی کرد پس لابد نمی توان مواضعشان را نیز نفی کرد. اگر نتوان اصلاح طلبان را نفی کرد پس نمی توان عدم حضور آنان را نفی کرد. پس نمی توان اعتقاد و اعتراضشان به حصر موسوی و کروبی، لزوم اجرای قانون اساسی و آزادی زندانیان سیاسی را نفی کرد. پس نمی توان منکر انتخاباتی سلیقه ای و مجلسی تک صدایی شد.

حال اگر تمام اصلاح طلبان بتوانند بر سر مواضع خاتمی به توافق برسند می شود به انتخابات پیش رو نه با نام و نشان مشارکت در انتخابات بلکه با هدف مشارکت اجتماعی به چشم یک فرصت بزرگ برای حضور در متن مردم نگاه کرد. چگونه می توان تمامی اصلاح طلبان را برای تاکید بر شروط خاتمی متحد کرد؟ چگونه می توان مانع از ظهور پدیده هایی ناهماهنگ مثل مصطفی کواکبیان شد؟

خاتمی توانسته خودش را بر جمع زیادی از اصلاح طلبان و سبزها بقبولاند. وزن سیاسی او آنقدر سنگین است که سخنانش شعار یک جریان سیاسی-اجتماعی شود. نشان داده که می تواند خلاقیت بخرج دهد و با کمترین هزینه مخالفتش را با وضع موجود اعلام کند. اما خاتمی را نباید تنها گذاشت. نباید اجازه داد اصلاح طلبان داخلی با نفی خاتمی و نفی جنبش در انتخابات شرکت کنند. نباید اجازه داد سبزهای خارجی دم از تحریم غیر مشروط انتخابات بزنند وقتی با داشتن آزاد ترین تریبون ها نهایت خلاقیتشان در تحقیر خاتمی و اصلاح طلبان خلاصه می شود.

حرکت خاتمی واکنش اصولگرایان را بر انگیخته است. آنها در حالکیه هنوز مدت نسبتا زیادی تا انتخابات مانده و در شرایطی که هنوز به توافقی بر سر حضور اصلاح طلبان در انتخابات نرسیده اند، جداگانه مواضع خود را اعلام کرده اند. هیچ کدام در اظهار نظرهایشان ذکری از شروط خاتمی و تحقق یا عدم تحقق آنها نکرده اند و تنها تعیین این شروط یا در اصطلاحی بهتر پیش نیازهای منطقی را دستمایه واکنش خود قرار داده اند. تفاوت اظهارات فردی چون لاریجانی و علی مطهری با اظهارات افرادی که ذکرشان در بالای متن رفته به سادگی ناهماهنگی اصولگرایان را در مقابل این شروط نشان می دهد.

این ناهمانگی شاید به دلیل عدم موضع گیری رهبری در قبال گفته های خاتمی باشد اما بر نکته مهمتر دیگری نیز تاکید می کند. نزدیک شدن به انتخابات در این کشور همیشه به معنای باز شدن نسبی فضای کشور بوده است. شاید رهبر هم به همین دلیل در قبال این سخنان واکنشی نشان نداده است. مشارکت مردم در جامعه تا قبل از بروز جنبش سبز محدود به حضور انتخاباتی و نه اجتماعی بوده است. زیرکی خاتمی مطرح کردن خواسته های اساسی جنبش سبز در قالب انتخابات است. خاتمی جنبش سبز را با انتخابات پیوند زده است تا بتواند از موقعیت خودش برای بازگو کردن همان استفاده کند که جنبش می گوید.

در فضای کنونی موجودی تحت عنوان شهروند سبز نمی تواند فعالیت سیاسی جدیدی برای خود تعریف و آن را اجرا کند. حال فرصتی پیش آمده تا یک شهروند سبز در یک وبلاگ، روزنامه یا در یک جمع کوچک بتواند تا جایی که ممکن است فضای فکری حاکم بر جامعه را به سمت حمایت از خاتمی سوق دهد، باید بتواند چه آنهایی را که خواستار حضور اصلاح طلبان حتی به قیمت نفی خاتمی، موسوی و کروبی هستند و چه آنهایی که مخالف موضع خاتمی به بهانه خیانت و سازش می باشند را قانع کند. این وظیفه ماست که به اصلاح طلبان بفهمانیم طرفدارانشان سبز هستند و به سبز ها که مهره هایشان اصلاح طلبان.

گمان می کنم حالا وقتش است.

۱ نظر:

  1. الان که تابستون و دانشگاه هم تعطیل اما مشخصه که واسه مهر برنامه (هایی) خواهید داشت ، بدون هزینه زیاد اما موثر ...ایشالا

    پاسخحذف