تا انتخابات مجلس یک ماه بیشتر نمانده است. گام
نخست از طرف اصلاح طلبان برداشته شده است. تقریبا (؟!) هیچ اصلاح طلبی که نام
اصلاح طلب برازنده اش باشد در این انتخابات انتصاباتی شرکت نکرده است. حالا نوبت
ماست. قرارمان را مدتهاست گذاشته ایم. همه بر سر تحریم انتخابات توافق داریم.
باید هرچه زودتر تکلیف خود را با معنای واژه ی
تحریم فعال روشن کنیم. از نظر من تحریم فعال می تواند شامل موارد زیر باشد.
1-
معرفی زندانیان سیاسی جنبش سبز به عنوان نامزد: قطعا انتظار من از معرفی زندانیان سیاسی چیزی بیشتر از
نوشتن دو سه خط و به اشتراک گذاردن عکسی از آن هاست. تحلیل اندیشه و عملکرد سیاسی
آنان درست مانند آنکه نامزد انتخاباتی مجلس باشند خیلی بیشتر مورد نیاز است.
2-
معرفی برنامه هایی جایگزین: کتاب برنامه دولت امید میرحسین موسوی را بخوانید. برنامه
های آن را نقد کنید، به مردم معرفی کنید و عملکرد مجلس حاضر را در مقابل آن مقایسه
کنید.
3-
نقد مجلس هشتم: مجلس هشتم، مجلسی
بود که در آن جایگاه قوه مقننه کشور بی اعتبار شد. مجلسی بود که کمترین حد از
استقلال قوه مقننه را به نمایش گذاشت. با این وجود مجلسی بود که جنبش سبز را تجربه
کرد. احمدی نژاد دور دوم را تجربه کرد. فاجعه کهریزک و حمله به کوی دانشگاه را
تجربه کرد. حلقه فاطمی را تجربه کرد. افتضاح برنامه های اقتصادی احمدی نژاد از
سهام عدالت، هدفمندی یارانه ها، مسکن مهر و ... را از سر گذراند. بزرگترین اختلاس
تاریخ کشور را دید. سرنوشت دلارهای نفتی هنوز در راهروهای آن سرگردان است. سوال از
رییس جمهوری را پیچاند و ... می توان عملکرد نمایندگان را در هریک ازین موارد به
چالش کشید و برای آن جایگزین هایی ارائه کرد. البته قرار مسلما بر این نیست که همه
اتفاقات را پوشش دهیم بلکه آنچه در مورد آن اطلاعات کافی داریم را می توانیم به
راحتی بهانه ای برای آگاه سازی انجام دهیم.
4-
نقد عملکرد محلی نمایندگان مجلس هشتم: نمایندگی مجلس شورای اسلامی در بسیاری از شهرهای ایران
حالتی کاملا محلی پیدا می کند. می توان به نقد عملکرد محلی نمایندگان مجلس هشتم
پرداخت و عملکرد آنان را با نمایندگان سابق شهر مقایسه کرد.
5-
شکافتن حوادث پیش رو و روشن کردن مواضع جنبش سبز: ما در لحظه ای خاص از تاریخ جنبش سبز زندگی می کنیم. لحظه
ای که رهبران، همراهان ارشد و سخنگویان جنبش دست و پایشان بسته و دهانشان دوخته
است (با این حال از تک و توک فرصتها پیغام های شجاعانه ای می دهند) حالا وظیفه بر
دوش ماست تا مواضع جنبش سبز را تبلیغ کنیم. اشغال سفارت انگلیس، ماجراجویی های
سیاست خارجی ایران، بهار عربی و مواضع ایران در قبال آنها، فلسطین و اقدامات محمود
عباس، حقوق فراموش شده شهروندی و از همه مهمتر اوضاع نابسامان اقتصادی این وظیفه
را بر دوش ما می اندازد که برای مردم پاسخ یک سوال ساده را مشخص کنیم.
اگر اینها نمایندگی را به خود منسوب و منصوب نمی
کردند، نمایندگان سبز چه می گفتند و چه می کردند؟
6-
مرور تاریخ اصولگرایی: روشن است و خودشان حتی روشن تر می کنند که می خواهند مجلسی
تماما اصولگرا و بله قربانگو بسازند. باید به مردم نشان دهیم اصولگرایان چه می
گویند و چه راهی بهتر ازین که نشان دهیم تابحال چه گفته اند و چه کرده اند. من می
توانم برایتان لیستی از نهال هایی که اصلاح طلبان در این مملکت کاشتند ردیف کنم اما وقتی به اصولگرایان می رسم به دنبال نایافتنی ها می گردم. حتی احمدی نژاد فارغ
از درستی، ایده هایی جدیدی مطرح می کرد. باید به مردم نشان داد که اصولگرایی در
حال حاضر جز گفتمان سلبی هیچ گفتمان ایجابی ندارد. آنان تا می توانند در بوق فتنه
و انحراف می دمند تا هیاهویی ایجاد کنند که در پشت آن صدای طبل توخالی خودشان
شنیده نشود.
7-
جلو افشاگری بایستید: این انتخابات، انتخابات پنبه زنی خواهد بود. حتی کیهان نیز
بوی آن را احساس کرده است. حامیان احمدی نژاد و حامیان رهبری هرکدام با احتمال
بالایی دست به افشاگری خواهند زد. افشاگری همواره اتخاذ موضعی پر جار و جنجال است
تا فضا را از عقلانیت بدور کند و بعدش نوبت سواری بر احساسات مخاطبین است. افشاگری
موضوع جدیدی برای جنبش سبز نیست اما این بار عامه مردم نیز تماشاچی این بازی اند. جایگاه ما درست کنار آنان است. پس بهتر است تا می توانیم جلو این دغل بازی ها را
بگیریم و اجازه ندهیم فریبکاری آنان موجی از رای های غیر عقلانی برایشان فراهم کند.
8-
دنبال کردن اخبار نامزدهای حاضر: فاصله گرفتن از نامزدهای انتخاباتی درست نیست. اینکه ما
قرار نیست در انتخابات شرکت کنیم و به هیچکدام از انها رای بدهیم باعث نمی شود که
آنها را از ذهن خود پاک کنیم. بنابراین پیشنهاد می کنم اخبار نامزدهای انتخاباتی
را دنبال کنید. از سخنانشان آگاه باشید. از پول پخش کردن هایشان خبر داشته باشید. از چهره ای که نشان می دهند نقاب را برکشید.
9-
سخن پراکنی به جای نوشتن: با این اوضاع گمانم بعید نخواهد بود که دسترسی ما به
اینترنت محدود تر ازین که هست بشود. شاید برای مدتی یکدیگر را نبینیم. بنابراین
اینبار شاید فعالیت ما به عنوان یک شهروند سبز جدی ترین محک خود را می خورد.
امیدوارم بتوانیم بیشتر از نوشتن به سخن گفتن مشغول باشیم.
10-
اتفاقاتی در دانشگاه های کشور در حال وقوع است. هیچ مدرکی
برای این ادعایم ندارم اما زمزمه تعویض کسانی که همین پارسال تازه منصوب شده
بودند. نمی دانم اما شاید بتوان در این فضا برای دمی خیلی کوچک در نشریات دانشجویی
دمید. پس به دوستان دانشجویم که دستشان از همه جا کوتاه شده است پیشنهاد می کنم یک
تلاش دیگر!
باید نشان دهیم چرا موضع تحریم را برگزیده ایم. باید مردم را با نامزدهای جنبش سبز، برنامه های جنبش سبز و نقدی که جنبش سبز وارد
می داند همراه کرد و بعد نوبت آن است که بگوییم اگر اینها را قبول دارید پس سر
صندوق های رای حاضر نشوید.
************
تمام
آنچه در حال حاضر در مورد تحریم فعال به ذهن من می رسد همین ها هستند. خودم یکی دو
مورد از این موارد را به صورت مجموعه ای دنبال خواهم کرد. شنیدن پیشنهادات شما
برای من مهمتر است از آنچه که خود نوشته ام. پس نظر خود را در مورد تحریم فعال
حتما اعلام کنید.
کاش آن مورد اول رو خودتون در این فاصله ی یکماهه توی وبلاگ می نوشتید ...هر بار راجع به یک نفر به همان شکلی که گفتید ...
پاسخحذف_بلاخره فیلترشکنی به دستم رسید! اما از گودر دنبالتون میکردم...