۱۳۹۰ بهمن ۱۹, چهارشنبه

عوامل پشت پرده



بسیاری از ماجراها در جمهوری اسلامی به عوامل پشت پرده باز می گردد. از افشای عوامل فساد اقتصادی گرفته تا عوامل اختلاس بزرگ. از تسخیر سفارت بریتانیا گرفته تا نوسانات بازار ارز. از حامیان رهبران فتنه گرفته تا حامیان جریان انحرافی و ... . کلید حل این معماها همه در پشت پرده و عاملین مخفی در آنجا پنهان شده اند. رسوایی های بزرگ در همه ی دولت ها رخ می دهند. رسوایی هایی که حتی ریاست جمهوری یک کشور در آن دخیل است. رسوایی واترگیت، فساد اقتصادی ژاک شیراک، رسوایی های اخلاقی کلینتون و نخست وزیر ایتالیا و ... مورد دیگر. چرا چنین رسوایی هایی به پشت پرده نمی روند و به یک نام مشخص و معتبر ختم می شوند؟

پاسخ احتمالا در شکل نظام حاکم بر کشور است (فارغ از گرایش سیاسی آن؛ لیبرالیسم، سوسیالیسم یا ...). قوای سیاسی در ایران در یک رابطه طولی و عرضی نه چندان منظم با یکدیگر قرار گرفته اند. قوه قضاییه، قوه مجریه، مجلس، مجمع تشخیص مصلحت و رهبری به صورتی مستقل از یکدیگر تفکیک نشده اند.نه تنها این اختلاط آسیب های اجرایی خاص خود را می آفریند بلکه حیثیت و اعتبار این دستگاه ها را به یکدیگر پیوند زده است.

پیوند اعتباری دستگاه هایی که هر یک می بایست مستقل از یکدیگر فعالیت کنند در جایگاهی بالاتر به مقام رهبری پیوند می خورد و شأن، ماموریت و مشروعیت خود را از او اخذ می کند. ماهیت جایگاه رهبری در نقش مدافع ایدئولوژیک نظام ازو تصویری مقدس می سازد که به حفظ و استمرار نظام ایدئولوژیک کمک می کند. این جایگاه ویژه و مقدس شده طبیعی است که اجازه تعرض کوچکترین لکه سیاهی را به جایگاه خود ندهد و نطفه هر تحقیقی که منجر به آلوده شدن دامانش شود را بخشکاند.

فارغ از دخالت مستقیم یا غیر مستقیم جایگاه مقدس رهبری در رسوایی های افشا شده، دستگاه های زیر نظر او که اعتبارشان وابسته به تایید و اعتبار رهبری است نیز باید از آلودگی مصون بمانند. قوای نظارتی و انضباطی مجلس و قوه قضاییه نمی توانند یک نام را مسئول بی برنامگی ها، اشتباهات و رسوایی ها بدانند چرا که جایگاه آن شخص نه به وسیله مردم که به وسیله رهبر مشروعیت یافته و بالطبع مسئولیت او نیز بر عهده رهبری است.

استقلال و رابطه عرضی قوا نشان داده است که می تواند جلو چنین پیامد نادرستی را بگیرد. قوای نظارتی و انضباطی مستقل از هم و وابسته به رای مردم یا نمایندگان آنها می توانند بدون واهمه از سقوط آبروی نظام، آبروی یک شخص از نظام را ببرند و او را در جایگاه مجرم بنشانند. اتفاقی که در نظامی شبیه به نظام ما ممکن نیست چراکه آبروی نظام نه به ساختارش و نه مردمش که به یک شخص وابسته شده است.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر