مقایسه رضا پهلوی با میرحسین موسوی کمی دور از
ذهن بنظر می رسد اما فکر این مقایسه را خواندن کتاب نسیم دگرگونی نوشته رضا پهلوی
به ذهن من انداخت. رضا پهلوی می توانست خود را در حد منتقد نظام حفظ کند اما با ورود
به بحث برنامه های اقتصادی، سیاست خارجی و ... و جا زدن خود هرچند تحت عنوان رهبر
سمبولیک جنبش مردمی ایران باید در مقام مقایسه با همراهان ارشد جنبش قرار بگیرد و
چه کسی بهتر از میرحسین با برنامه و سندی کامل و موجود. البته گذشته میرحسین نفاط
تاریکی در خود دارد که جناب پهلوی فارغ از آنهاست اما من هرچه راجع به گذشته می
خواستم بگویم در نوشته قبلیم تحت عنوان "در خدمت و خیاتت رضا پهلوی – رهبری نمادین؟" گفته ام.
*****************
جناب پهلوی نیک می دانند که نفت کلید نظام
اقنصاد ایران است و اکنون از برنامه های نفتی ایران ناراضی اند. ایشان به درستی
اشاره می کنند که تولید سالیانه نفت ایران پیش از انقلاب چیزی در حدود 6 میلیون
بشکه در روز بود. رقمی که تولید ایران در حال حاضر به زحمت به نیمی از آن می رسد.
بنا به ادعای جناب پهلوی دادن جنبه سیاسی و دینی به صنعت نفت و همچنین کوته فکری
در مدیریت آن، صنعت مادر میهنمان را به چنین روزی انداخته است.
البته رضا پهلوی مسئول اشتباهات پدر نیست و با
آنها سنجیده نمی شود اما ادعای او در ذهن برخی چنین متصور می شود که شاید اوضاع
اقتصادی ایران پیش از انقلاب سر و سامانی داشته است. افزایش قمیت نفت از سال 1342
تا 1352 به صورت دائم ادامه داشت. توسعه ای که در میدان های نفتی عموما توسط
آمریکاییها انجام می گرفت سهم زیادی از نفت را به ایشان اختصاص می داد با وجود این
درآمد دولت به نسبت زیادی افزایش یافته بود. شاه رقیب دیرین را که اتفاقا بخاطر
نفت قد علم کرده بود (مصدق) از میان برداشته و با انبساط پولی که نفت برایش تدارک
می دید مشغول گسترش پایه های استبداد خود بود. اصلاحات ارضی که نتایج فاجعه بار
مهاجرت روستاییان به شهرها و شهرزدگی را در برداشت و همچنین کمدی های سیاه احزاب
مردم، ایران نوین و در نهایت رستاخیز ملی همه با درآمد حاصل از نفت اداره می شد.
تکیه بر درآمد نفتی و واردات افزاینده و تبلیغ مصرفگرایی برای ارضای طبقه شهری
نتایج زیانبار خود را داشت که در سال 42 تورم ایران را به 30 درصد رسانده بود
(اقتصاد سیاسی ایران – جلد دوم – محمد علی همایون کاتوزیان)
جناب پهلوی راه حل موتور اقتصاد ایران را در جذب
فوری سرمایه گذاری خارجی و افزایش تولید نفت و گاز برای بهبود درآمد ملی می داند.
البته باید اشاره کرد که افزایش درآمد های نفتی فایده ای دارد که از نظر شاه مخلوع
و جمهوری اسلامی و حالا احتمالا شخص رضا پهلوی دور نمانده است. عواید نفت به صورت
درآمدی سرشار و مستقل برای دولت است که حتی نیاز به ابزار تولید بومی (اعم از
تکنولوژی و کارگر) را ندارد و اقتصاد نفتی حاکمیت را از طبقات جامعه بی نیاز می
گرداند. در یک کلام عواید نفتی پول مالیات دهندگان نیست تا دولت در قبال خرج کردنش
پاسخگوی مردم باشد. این همه تاکید بر اقتصاد نفتی و نادیده گرفتن دیگر زمینه های
اقتصادی ایران از جانب جناب پهلوی به چه دلیل است؟
البته ایشان به حمل و نقل فرسوده هوایی و جاذبه
های [خاطره انگیز] توریستی هم به درستی اشاره می کنند. (هرچند کوتاه در یک
پاراگراف بی سر و ته). مشخص است که جناب پهلوی با دانش ناکافی پا به عرصه نفت،
انرژی و اقتصاد ایران گذاشته است و حل مشکل اقتصادی را که اقتصاددانانش وابستگی
زیاد به نفت و گاز می دانند، در وابستگی بیشتر به نفت و گاز می داند.
درآمد نفتی ایران کم نیست و حتی طبق ادعای درست
رضا پهلوی درآمد نظام جمهوری اسلامی بیش از درآمد آن در پیش از انقلاب می باشد و
درآمد دولت نهم و دهم بیش از نیمی از آن را تشکیل می دهد. مشکل در کمبود تولید
نیست بلکه در جای دیگریست. جایی که میرحسین به خوبی در برنامه های دولت امید بر آن
انگشت گذاشته است. گلوگاه اصلی صنعت نفت در بوروکراسی فاسد و شفافیت ناکافی آن
است، به طوریکه درآمدهای نفتی و قراردادهای آن حتی به مجلس نمی آیند.
میرحسین با شباهتی زیاد و تفاوتی کوچک اما
تاثیرگذار موتور محرک اقتصاد را نه تولید نفت بیشتر با جذب سرمایه گذاری خارجی که
صنعت نفت و تعامل و استفاده از آن در رشد دیگر صنایع کشور و پیوند آن با توسعه
ملی، می داند. "نفت
باید نه از طریق رانت افزایش دهنده مصرف بلکه از طریق ایجاد اشتغال و فرصت هاي تأسیس
بنگاه و تحریک تولید، در زندگی مردم اثر کند و باید شرایطی را هدف گرفت که صادرات دانش،
کالا و خدمات مربوط به صنایع نفت، جایگزین صادرات نفت خام شود، تولیدات و خدماتی که
هم از بازار بزرگ داخلی و هم از بازار گسترده جهانی برخوردار هستند وبیشترین مزیت را
براي توسعه دارند". (دولت
امید – رئوس برنامه های اقتصادی)
البته می توان نوشته های
جناب پهلوی را با کلی گویی تفسیر و تعبیر کرد اما ورود به بخش های جزیی صنعت
هواپیمایی و توریسم نشان می دهد که عمق برنامه های اقتصادی رضا پهلوی در همین سطح
است. درآمد نفتی که از آن محروم شده، هواپیمایی که با آن به ایران بیاید و تمدن و
بناهای یادگاری که پدرش نیز دلبسته آنها بود.
در مقابل چنین برنامه ی
سطحی، برنامه دولت امید میرحسین موسوی وجود دارد که در کتاب "دولت امید" منظم شده است و اتفاقا با رئوس برنامه های اقتصادی میرحسین
آغاز می شود. برنامه ای که با واقع نگری و به دور از خواب و خیال های افسانه ای یا
پوپولیستی نوشته شده و در آن رئوس برنامه های میر حسین در قالب برنامه مهار تورم،
برنامه اصلاح الگوی مصرف انرژی و افزایش اشتغال زایی، برنامه جلوگیری از اتلاف
منابع عمومی با اصلاح نظام بودجه بندی، برنامه دولت الکترونیک برای تحقق آزادی و
عدالت اجتماعی، برنامه بهبود محیط کسب و کار، طرح تبدیل صنعت نفت به موتور محرک
کشورو برنامه از میان برداشتن فقر مسکن، اعلام شده است. (برنامه های تفصیلی هر
کدام به همراه اهداف، وضعیت کنونی و مسیر اصلاح در ضمیمه کتاب در 51 صفحه گردآوری
شده است)
می
دانید جناب پهلوی! مشکلات اقتصادی این مملکت در 6،7
صفحه و در تولید ناکافی نفت خلاصه نمی شود. همانطور که میرحسین با تیمی از مشاورین
به رئوس برنامه های خود پرداخته است شما نیز نباید یک تنه به جنگ اقتصاد بروید که
در آن صورت پیچ و خم های آن برای دانش کم و شخصی شما گمراه کننده می شود. ما
میرحسین را همینجا ایستاده در خاک وطن داریم، چرا باید به صدای مبهم شما گوش دهیم؟
صدایی که نشانی از تجربه و دانش را نیز با خود ندارد و بیشتر بر طبل هیجانات
طرفدارانش استوار است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر