۱۳۹۰ آذر ۲۱, دوشنبه

دوشنبه های اعتراض - برای علی اکبر محمدزاده


رفیق من دستبند بافته ات را ترجمه کرده ام. دستبندت در ذهن من خاطره ای زنده کرد. خاطره ی خواندن "در جست و جوی زمان از دست رفته" را. می دانم چقدر دلت می خواست زمانی بیابی و این کتاب را بخوانی. وقتی تو در زندان در جست و جوی زمانی برای دمیدن روحیه در دوستانت هستی من چطور می توانم دست از مبارزه بکشم. وقتی تو در زندان بیکار ننشسته ای، من چه طور می توانم بی تفاوت بنشینم.

رفیق دستبندت برای من پیام آشنایی دارد. پیام ایستادن. پیام مقاومت کردن. پیام ادامه دادن. می دانم که 300 روز خم به ابروی تو نمی آورد. رخنه ای در دلت نمی اندازد. شک در راهی که گزیده ای نمی کنی. فقط دلم برای خنده ات تنگ شده.


رفیق این پیپ، قهوه، شکلاتِ من شاید با بودن تو سرِ ناسازگاری نمی گرفت. 






به صفحه فیس بوک "علی اکبر محمدزاده را آزاد کنید" بپیوندید.



۱ نظر:

  1. لعنت به حکومتی که نخبه هاش توی زندان هان. راستش با اینکه همه رو یه جور رخوت گرفته باز امیدوارم. می دونم که یه روز که خیلی دور نیست اینا هم میرن. اما حسرتی که می مونه، روزهای زندگی ِ علی اکبر و علی اکبرهاست که توی زندان های این رژیم نفرت انگیز میگذره.

    پیپ، قهوه، شکلات رو هم داشته باش رفیق. پیپ، قهوه، شکلات جنبه ی معمول زندگی توئه. این رژیم از همین زندگی معمول ما هم هراس داره.

    پاسخحذف