۱۳۹۰ مرداد ۲۵, سه‌شنبه

10 گام با تاجزاده

بخش دوم مصاحبه تاجزاده با کلمه خواندنی است. تاجزاده برای بررسی شرایط شرکت یا عدم شرکت در انتخابات نکات ظریفی مطرح می کند.

1- در جبهه اصلاحات چه مقدار اتحاد یا تقرقه وجود دارد؟ به نظر می رسد سید محمد خاتمی توانسته است بخش بزرگی از اصلاحات را با خود همراه سازد. پرچمدار اصلاحات به نسبت روزی که با شروط شرکت در انتخابات وارد میدان شد حالا حامیان بیشتری دارد. تنها ناهماهنگی ها از درون جبهه اصلاحات از جانب نمایندگان فراکسیون اقلیت مجلس و ائتلاف خط امام است که در غیاب بزرگان زندانی اصلاحات صحنه اصلاح طلبی را خالی از بازیگر دیده اند. حمایت مردمی از خاتمی (که در فضای مجازی حائز اهمیت است) می تواند جلو حرکات انفرادی این قبیل نمایندگان را بگیرد یا آنان را از برچسب اصلاح طلبی محروم کند.

2- در جبهه رقیب وضعیت وحدت چگونه است؟ بخش بزرگی از اصولگرایان از احمدی نژاد روی برگردانده اند. آنان در سخنان رسمی خود حمایت از احمدی نژاد را اشتباه خوانده اند. دیگر برایشان رایحه خوش خدمت چندان عطری ندارد. تشکیل شورای 15 نفره هماهنگی اصولگرایان از جانب این طیف از جریان اصولگرایی صورت گرفته است. به نظر می رسد این طیف از اصولگراها برای حذف جریان احمدی نژاد مشتاق حضور جریان اصلاحات در انتخابات باشند. روی دیگر سکه اما در اختیار حامیان احمدی نژاد است که در اولین حرکت اقدام به تاسیس جمعیت پایداری اسلامی کرده اند. حامیان احمدی نژاد هم اصولگرایان و هم اصلاح طلبان را رقیب خود می دانند. برای این گروه عدم حضور اصلاح طلبان در انتخابات خوشایند است گرچه برای رقابت بر سر کرسی ها اصولگرایان حریف اصلی آنها هستند. این اختلاف و افشاگری هایی که هرچه به انتخابات نزدیک تر شویم بیشتر خواهد شد می تواند برای اصلاح طلبان فرصتی بی نظیر فراهم کند.

3- مردم در قبال شرکت یا عدم شرکت اصلاح طلبان چه موضعی دارند؟ همانطور که تاجزاده تاکید دارد این اولین فرصت بزرگ اصلاح طلبان برای عدم شرکت در انتخابات است. تابحال چنین اقبال عمومی برای تحریم انتخابات در ایران وجود نداشته است. اما تحریمی ها بر یک موضع نیستند. نخست آن دسته از فعالانند که تحریم فعالانه را راهبردی پیشبرانه برای اهداف جنبش سبز می دانند و گروه دیگر افرادی که شروط مطرح شده برای انتخابات را مساوی با شرکت در انتخابات و خیانت به جنبش تلقی می کنند.بخشی از گروه دوم علاوه بر این تا آن جا پیش می روند که سر اصلاح طلبان را نیز در آخور حکومت می دانند و ارزشی سیاسی برای مهره های اصلاح طلب قائل نیستند.

4- برداشت من از سوال چهارم تاجزاده اینگونه است. در فرهنگ سیاسی ایران تحریم پذیرفته شده است یا خیر؟ تحریم در فرهنگ سیاسی ایران بعد از انقلاب همواره راه حل اپوزوسیون خارج از نظام بوده است. زمزمه های تحریم در انتخابات ریاست جمهوری 84 نیز شنیده می شد اما در نهایت تصمیم درست یا نادرست اصلاح طلبان شرکت در انتخابات (آنهم با آن وضعیت کاندیداها) بود. تحریم انتخابات می تواند مشروعیت نظام سیاسی ایران را زیر سوال ببرد و این هزینه ایست که نظام نخواهد پرداخت. اینکه بخشی از احزاب قانونی کشور و رییس جمهور سابق بر تحریم انتخابات تاکید کنند پدیده ایست که در جمهوری اسلامی تابحال اتفاق نیفتاده و معلوم نیست که نظام در قبال این امر چه موضعی بگیرد.

5- شرایط منطقه و جهانی به سود چه جریانی است؟ تاجزاده خود پاسخ جالبی به این سوال می دهد. "بارها به دوستان گفته‌ام که تا قبل از بهار عربی منطقه، یک‌چشمی بودیم که در میان کشورهایی که نابینا بودند پادشاهی می‌کردیم. یعنی در اقیانوس دیکتاتورها ما و یکی دو کشور دیگر دموکراسی نصفه و نیمه داشتیم. اما با آغاز بهار عربی که مردم منطقه روشن شدند و چشم‌هایشان بینا شد، دیگر یک‌چشم نه تنها پادشاه نیست، بلکه تابلو است. اگر بخواهیم وضعیت مناسبی بین کشورهای عربی و مسلمان داشته باشیم، باید با شعار دموکراسی بیشتر و نه استبداد که جاذبه‌ای هم ندارد وارد عمل شویم". کشور سوریه هم اکنون در مرحله حساسی از گذار تاریخی سیاسی خود به سر می برد. پیروز شدن جنبش مردم سوریه و دموکراسی که از آن سر بر خواهد آورد با توجه به اینکه دیگر حاکمیت آن اقتدار رسانه ای لازم را ندارد گفتمان سیاسی را تغییر می دهد. جناح حاکم شعار دموکراسی، آزادی و قانون اساسی سر خواهد داد که با رفتارش در تضاد خواهد بود.

6- نکته ی دیگری که تاجزاده در این مصاحبه از آن غافل نشان می دهد همان "نان شب" است. تاجزاده به درستی می گوید که دولت برای تبدیل کردن انرژی هسته ای به یکی از حقوق اساسی مردم، تلاش بسیاری از خود نشان داد تا بتواند بر سختی و فشار تحریم ها فائق آید. سپس به درستی به آگاه تر شدن مردم نسبت به حقوق اساسی خود بعد از جنبش سبز نسبت می پردازد اما فقط گریزی به هدفمندی یارانه ها و نارضایتی مردم از اجرای آن می زند. در صورتی که تحریم فعالانه انتخابات نیازمند ارائه حقوق شهروندی نیست که در این صورت فقط فعالان جنبش از آن حمایت خواهند کرد نه بدنه سبز جامعه. تاکید بر کاستی های اقتصادی جامعه و ارائه روشن اهداف اقتصادی و راهکار های عملی آن از جمله اصلاح یا حذف هدفمندی یارانه ها باید مورد توجه هر سیاستمدار اصلاح طلب باشد. باید باور کنیم که مردم گوششان با شنیدن "هدفمندی یارانه ها" تیز تر می شود تا با شنیدن "حقوق شهروندی".

7- شرط سوم خاتمی برای شرکت در انتخابات، ایجاد فضای آزاد برای مشارکت انتخاباتی بود. به نظر می رسد با تکامل گفتمان خاتمی معنای این حرف بیشتر و بهتر آشکار می شود. در بیانیه شورای هماهنگی راه سبز امید حذف نظارت استصوابی به طور صریح از جمله شروط شرکت در انتخابات تعیین شد. مصاحبه تاجزاده نیز از حذف نظارت نظامی – استصوابی و بازگشت نظامیان به پادگان ها سخن می گوید. بعید است که حاکمیت به چنین شروطی تن دهد و به طور قطع مشخص است که تحریم فعالانه چارچوب فعالیت است اما به چه شکلی؟

8- ادامه تاجزاده تحریم فعالانه را به سه بخش زمانی تقسیم می کند. اول، تا زمان انتخابات: به نظر می رسد در این زمان باقیمانده می توان آگاهی بخشی در مورد ضعف های مجلس اعم از عقب نشینی های مداوم مقابل رهبری، عدم قاطعیت در برخورد با احمدی نژاد و عدم توانایی برای اجرای برنامه هدفمندی یارانه ها و هزاران ضعف و اشکال دیگر را پررنگ کرد. می توان از گزینه های احتمالی انتخابات که قطعا و یقینا رد صلاحیت می شوند و در زندان به سر می برند یاد کرد. می توان برای هر تصمیم نادرست مجلس تصمیم درست جایگزین و نتایجش را پیراهن عثمان کرد. دوم، روز انتخابات: برنامه سبز ها برای روز انتخابات چه خواهد بود؟ شاید هم اکنون سخن گفتن از این حرف زود باشد اما مطمئنا فکر کردن به آن زود نیست! سوم، بعد از انتخابات: بعد از انتخابات 88 دولت نمی تواند انتخاباتی را با وسعت انتخابات مجلس یا رییس جمهوری بی سر و صدا جمع و جور کند. هر انتخاباتی مردم را به یاد انتخابات پیشین و حوادث بعد از آن می اندازد. روز انتخابات سبزها به شکلی خود را نشان خواهند داد اما بعد از آن چه خواهد شد؟ این پرسش مهمیست که باید به آن پاسخ داد. آیا می توان و باید مجلسی در سایه درست کرد؟ آیا فعالین جنبش سبز که فعالیت رسانه ای را بعد از انتخابات 88 بعد تازه ای بخشیدند، پس از انتخابات مجلس می توانند ابتکار تازه ای داشته باشند؟

9- سکولارها: تاجزاده انتخاباتی را آزاد می داند که در آن حتی سکولارها هم بتوانند در چارچوب قانون اساسی فعالیت داشته باشند و شرکت کنند. سوالی که برای من پیش می آید اینست که آیا قانون اساسی فعلی ظرفیت شرکت و فعالیت سیاسی سکولارها را دارد؟

10- مادر سهراب اعرابی عجب زنیست. عجب زنیست!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر