۱۳۹۰ مرداد ۱۰, دوشنبه

خندیدن ممنوع

استبداد از هرگونه ابراز وجودی مخالف خود هراسان است. نه تنها نافرمانی از ایدئولوژی که بوسیله اش خود را توجیه کرده است را نمی پذیرد بلکه ابراز وجود عقیده ای مخالف خود را نیز تحمل نمی کند. استبداد اطاعت می طلبد. ایدئولوژی اطاعت را با ترس از نتیجه نافرمانی درونی می کند و ترس اطاعت را با قهر و خشونت است که ممکن می سازد.

استبداد برای ترویج ایدئولوژی نیست که به وجود آمده است. در واقع ایدئولوژی ابزاری در دست استبداد است تا با کمک آن سایه خود را گسترش دهد. استبداد به وسیله این ابزار می تواند برای خود رسالتی معنوی فراهم کند. خصوصیت ایدئولوژی اینست که می تواند مردم عادی را در جایگاهی نابرابر با حاکمیت قرار دهد و از این طریق بر رفتار و اندیشه شان مالک شود.

آنچه که استبداد هر از چندگاهی با ایدئولوژی به جنگ آن می رود، خود ایدئولوژی نیست که با رفتاری به خطر افتاده، بلکه توان ایدئولوژی در راستای حفظ مردم در چارچوب است که ترس را به جان حاکم مستبد می اندازد. او به ایدئولوژی و حفاظت از آن فکر نمی کند. ذهن مستبد فقط و فقط متوجه جایگاه خودش است که آن را به وسیله ایدئولوژی بدست آورده و عدم حاکمیت آن را بر جامعه مساوی عدم حاکمیت خودش می بیند.

جمع شدن و خندیدن را هیچ مستبدی خلاف نمی داند. خاصیت روانی این جمع شدن و خندیدن توأمان است که ترس را هرچند برای لحظه ای از بین می برد. قانونی که اعتبار خود را با ترس از ایدئولوژی بدست آورده به ناگاه بی اهمیت می شود. خندیدن رها شدن از ترس است، پیروزی بر "مرگ" است و این است که استبداد را می ترساند.

اومبرتو اکو کتابی دارد که نامش "گل رز" یا "به نام گل رز است". در داستان پیر صومعه صفحه ای با محتوای طنز از کتابی نوشته ارسطو را به سم آغشته می کند تا هرکس که آن را ورق می زند به قتل رسد. کشیش پیر در جواب این که چرا چنین می کند می گوید: " خنده ضعف است. فرومایگی و فساد تن ماست... خندیدن کاری زبون و مبتذل است. نوعی حفاطت برای مردم عامی و ساده است. در این کتاب ساز و کار خنده از پایه عوض شده و به صورت هنر در می آید. در این کتاب خنده موضوع علم فلسفه می شود. خنده دهقانان را از ترس شیطان رها می کند... با اینکار شیطان هم قابل هدایت می شود. این کتاب می تواند بیاموزد که رهایی از ترس یک علم است... مطمئنا خنده یکی از ویژگیهای انسان است. خنده علامت محدود بودن ما به مثابه مخلوقی گناه کار است. ولی مغز هایی مثل تو می توانند به این نتیجه برسند که در خندیدن حد کمال انسانی نهفته است... این کتاب می تواند جد و جهدی نو و مخرب جهت پیروز شذن بر مرگ، از طریق رها شدن از ترس به وجود آورد".

استبداد نمی تواند شل بگیرد. اگر چپ را شل بگیرد، راست از دستش در می رود. استبداد کنترلی همه جانبه می طلبد. بر جمعی ناامید، جدی و ماتم زده به راحتی می توان کنترل حداکثری اعمال کرد اما جمعی پرهیجان و خندان را نمی توان. مستبد نمی تواند ایدئولوژی را که این همه بر آن تاکید کرده، نادیده بگیرد. این جاست که ایدئولوژی به دست استبداد به تباهی کشیده می شود. دیگر نمی توان ایدئولوژی را جدا از استبداد متصور بود. چهره استبداد که زمانی در پشت نقاب ایدئولوژی پنهان بود، قهرآلود تر و خشمگین تر ظاهر می شود. چهره ای که زمانی واقعیتش بر طیف خاصی از منتقدین آشکار بود بر همه عیان می شود.

۱ نظر:

  1. اسم کتاب اکو "نام گل سرخ"ه و فوق‌العاده‌س.

    پاسخحذف