۱۳۹۰ مرداد ۲۸, جمعه

معتصبین پارچه فروش چه می گفتند؟

هشدار: به دلیل شغل خانوادگی این نوشته ممکن است کمی جانبدارانه نوشته شده باشد.

1- مالیات بر ارزش افزوده، نوعی از مالیات غیر مستقیم است که برای هر مرحله از تولید و توزیع کالا یا خدمات که ارزش افزوده ای ایجاد می کنند، جداگانه اخذ می شود.

2- معتصبین به دنبال فرار از مالیات نیستند. کسی خواستار لغو پرداخت مالیات بر ارزش افزوده نیست. اعتصاب کنندگان برای اجرای قانون مالیات بر ارزش افزوده 5 سال مهلت جهت فراهم شدن بستر پرداخت و آموزش دادن می خواهند.

3- از زمانی که سازمان مالیاتی کشور قانون پرداخت مالیات بر ارزش افزوده را تصویب کرده و اصناف مختلف را به ترتیب مشمول این قانون کرده سر و صدای زیادی از طرف اصناف به پا شده است. چندی پیش نیز صنف طلا فروشان چنین اعتراضاتی را ترتیب داده بود. سازمان مالیاتی اعتصاب پارچه فروشان را بی جا و نوعی بهانه جویی می داند.

4- پرداخت مالیات بر ارزش افزوده شرایطی دارد که تا آن شرایط در خرید و فروش و معاملات اقتصادی رعایت نشود، پرداخت این نوع مالیات چندان عقلانی نیست. مالیات بر ارزش افزوده جدای از صنف پارچه فروشان در اولین شرط خود ثبت دائم و دقیق معاملات را می طلبد. چنین ثبت دقیقی در هیچ مغازه خرده فروشی صورت نمی پذیرد و در عمده فروشی ها نیز بصورت پراکنده اعمال می شود.

یکی از مشکلات این صنف نحوه تهیه پارچه است که در بسیاری از موارد نسبتا قاچاقی است. خرید خرده فروشی ها از دست فروشان دوره گرد که از کشور های همسایه به صورتی محدود پارچه وارد می کنند و رواج تجارت چمدانی در این صنف، خصوصا در میان خرده فروشی ها، اثبات هزینه ها را برای فروشنده در خیلی از موارد مشکل است.

مشکل بعدی ثبت فاکتوری معاملات است. برای تعیین درست مقدار مالیات بر ارزش افزوده ثبت فاکتوری خرید و فروش اهمیت بسیار دارد. شاید تا بحال به موردی برخورده باشید که به صورت معمول صدور فاکتور از فروشنده انتظار می رود اما با پیشنهاد عجیب فروشنده مبنی بر گرفتن تخفیف در صورت عدم صدور فاکتور روبرو می شوید. این پیشنهاد برای فرار از ثبت معامله و پیرو اش رهایی از پرداخت مالیات بر ارزش افزوده است. تا زمانیکه اتحادیه مرکزی صنف پارچه فروشان یا هر صنف دیگری نتواند صدور فاکتور و ثبت دقیق معاملات را نهادینه کند واحد های صنفی به فرار از مالیات می پردازند.

معاملات غیر نقدی و مدت دار هم یکی دیگر از موانعی ست که بر سر راه پرداخت مالیات قرار دهد. بیشتر معاملات عمده فروشی این صنف از طریق چک و سفته است. وفور چک های برگشتی در ایران دیگر بر کسی پوشیده نیست بنابراین به هیچ عنوان نمی توان بر روی این معاملات سهمی از مالیات قائل بود چراکه ممکن است پول در موقع مناسب وصول نشود. همچنین در عمده فروشی های پارچه فروشی پس گرفتن جنس بسیار مرسوم است و این خود مانع دیگری بر سر راه مالیات بر ارزش افزوده است. سهم زیادی از معاملات صنفی خرده فروشی ها هم (حداقل در شهرهای کوچک تا جاییکه من می دانم) شامل معاملات نسیه است. چنین نوع معامله ای هم با توجه به نیاز به ثبت دقیق اطلاعات فروش برای پرداخت مالیات مشکل بزرگی به حساب می آید.

مشکل دیگر را فرهنگ ایرانیان در پرداخت مالیات ایجاد می کند. گریز از مالیات در ایران دلایل مختلفی دارد که از آن جمله من به یک مورد اشاره می کنم. مالیات دهنده نتیجه ی مالیاتش را درک نمی کند. در بسیاری از کشورها مالیات مستقیما وارد ردیف بودجه نمی شود تا درگیر پروسه بودجه بندی شود و به ردیف هزینه ها راه یابد. دولت ها سعی می کنند مالیات را سریعا و در پیش چشمان شهروندانشان خرج کنند تا مالیات دهنده رغبت پرداخت را از خودش نشان دهد. معمولا مالیات ها در راه ساخت مراکز آموزشی، مراکز بهداشتی یا تفریحی و در بسیاری موارد صرف هزینه ی حمل و نقل شهری می شود و این هزینه ها مستقیما به شهروند مرتبط است.

عدم مشاهده چنین مواردی از سوی شهروند ایرانی او را نسبت به پرداخت مالیات بدبین می کند و انواع مالیات های فروش، مالیات بر درآمد، مالیات بر ارزش افزوده و مالیات غیر مستقیم احساس نوعی خراج به مالیات دهنده القا می کند. سهم مالیات در درآمد دولت ناچیز است و بیشتر از طریق مالیات بردرآمد اعمال شده بر کارمندان حاصل می شود در صورتیکه مالیات اولین منبع درآمد دولت ایالات متحده است. نسبت مالیات به تولید ناخالص ملی در آمریکا در سال 2003 ، 35.7 درصد بوده است و مالیات نزدیک به 80 درصد کل درآمد دولت را تشکیل می دهد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر