عده ای فقط برای تفریح گرد هم آمدند و آب بازی و هنوانه خوری و خز بازی را بهانه قرار دادند. عده ای شیشه تمیز کردن را هدیه به کودکان کار و خیابان کردند. خشک شدن دریاچه ارومیه عده ای دیگر را به برگزاری تجمع وادار کرد. آنچه که در تمامی موارد مشترک است اتفاق جدیدی است که در کشور ما تا بحال سابقه نداشته و آن جمع شدن مردمی ناشناس با هم چه برای تفریح و چه برای یک دغدغه اجتماعی و یا زیست محیطی است.
جنبش سبز توانست نقش شبکه های اجتماعی را به مردم نشان دهد و مهم تر از آن به باور من توانسته تغییری در روحیه مردم بوجود آورد. آنان را به بازیگران فعال اجتماعی تبدیل کرده است. میل به تشکیل گروه های مختلف و برنامه های جمعی در هیچ زمانی به این شدت نبوده است. شاید جنبش سبز که در آغاز برای اعتراض به نتیجه انتخابات شکل گرفته بود و یک جنبش سیاسی بود در آینده ای نه چندان دور به حرکتی اجتماعی تبدیل شود. حرکتی که مردم ایران را به نوعی دیگر از رفتار های اجتماعی سوق دهد. جنبش سبز نیاز به یکدیگر را دیدن، با همدیگر ارتباط داشتن و جمع شدن را برای اولین بار در جامعه ایران بوجود آورده است.
به همان اندازه که جنبش سبز در شکل دادن به چنین وقایعی نقش داشته به همان اندازه هم از وقوع چنین اتفاقاتی سود می برد. فارغ از هدف این گروه ها که می تواند سرگرمی یا اجتماعی باشد، داشتن ارتباط و حفظ آن بین اعضای این گروه ها مهم ترین عاملی ست که جنبش سبز از آن سود می برد. ارتباطی که می تواند بموقع خود بسیار مفید واقع شود.
شاید بتوان این گونه اجتماعات را به دو دسته تقسیم کرد. دسته اول آنهایی اند که صرفا هدفی تفریحی را دنبال می کنند و دسته دیگر گروه ها و اجتماعاتی با اهداف مدنی هستند. فعالیت تفریحی مخاطبان عام تری دارد و می تواند حلقه مفقود ارتباط فعالین سبز با عامه مردم باشد. فعالیت های مدنی هم دولت را با نوع جدیدی از مبارزه مواجه کرده است. حرکاتی که به سختی می توان به آن انگ اقدام علیه امنیت ملی و تبلیغ علیه نظام را به آن چسباند. این گونه از حرکات اجتماعی نشان از تحول جامعه به سوی مشارکت هر چه بیشتر اجتماعی است.
برای مدتها بود که مخالفت سیاسی – اجتماعی هیچگاه رنگ حضور مردم را به خود ندیده بود. فعالیت جمعیت دفاع از کودکان کار و خیابان سالهاست که وجود دارد اما هیچگاه مقابل چشمان مردم کشیده نشده بود. گروه های حفاظت از محیط زیست هم مدتهاست فعالیت می کنند اما بروز تجمعی مانند آنچه در حمایت از دریاچه ارومیه رخ داد نیازمند زمان مناسبی بود که جنبش سبز و شبکه های اجتماعی مقدمات آن را فراهم کردند. دولت دیگر نمی تواند بر مردمِ در خانه حکومت کند. مردم یاد گرفته اند که مشارکت فقط در انتخابات خلاصه نمی شود.
هنوز هم جامعه ظرفیت حرکات بیشتری دارد. فاجعه های محیط زیستی در این مملکت در حال رخ دادند که می تواند توجه اهالی اش را جلب کند. میراث فرهنگی در خطریست که می توان ارزش فراموش شده شان را یادآوری کرد. اقشار بسیاری مانند کودکان کار و خیابان هستند که می توان مورد حمایت قرار داد و ...