۱۳۹۱ فروردین ۱۴, دوشنبه

گزارش شخصی از راهپیمایی بزرگ در بازاری کوچک


امید هر کاسب خرده پا به فروش قبل از عید است تا جایی که تاریخ تصفیه چک های خود را برای همین موقع از سال تنظیم می کند. دقیقا بخاطر نمی آورم اما احتمالا از وقتی که پشت لبم سبز شد، قبل از عید هر سال برای کمک به پدرم به دکانش در بازارچه سرپوشیده ی شهرمان می رفتم. بچه تر که بودم، از خانه مان تا مغازه را، یکسر می دویدم. حالا برای همین کار مجبورم 600 کیلومتر را طی کنم.

************

پدرم می گوید قیمت پارچه ها نسبت به سال قبل همین موقع 80 درصد گران تر شده است. برای هر مشتری تازه ای مجبور است همین را توضیح دهد. مشتریانی که یکسال قبل از روستا برای خرید دمِ عید آمده بودند، حالا همه حسرت روزهای خوب می خورند. پارچه ها گران تر شده اند با اینحال پدرم سر ظهر که دفترش را نگاه می کند، تاسف می خورد از فروشی که حتی یک سوم پارسال هم نیست. مقایسه به متراژ پارچه ی فروخته شده نیست، مقایسه به معیار ساده ی پول است.

تاریخ واریز یارانه های نقدی مردم گمانم 17 اسفند بوده است. زمان واریز یارانه ها یک شوک صعودی برای بازار است. کسادی بازار به چشم من هم بیش از حد می آید. می پرسم مگر یارانه ها را نریخته اند؟ می خندد و می گوید: "حالا واریز یارانه ها بازار را یک بعد از ظهر بیشتر شلوغ نمی کند". پول نقدی که دو سال پیش سه چهار روزی خرید مردم را افزایش می داد حالا کفاف یک بعد از ظهر را بیشتر نمی دهد.

26 اسفند، صندوق جاویدان خیلی خلوت بود. من مدتهاست پیش از عید هر روز ظهر، دخل مغازه را در این صندوق و آن بانک خالی می کنم. تحویل دار در حال شمردن پولها می گوید: "پارسال از 10 صبح به بعد وقت سر خاراندن هم نداشتیم. همین جور پول بود که بازاری ها می آوردند. امسال خبری نیست". همین دو سه سال پیش، هر وقت به بانک ملی می رفتم، واریز کردن پول، بی برو برگرد یک ساعت طول می کشید. نهایتا اگر امسال 5 دقیقه ای معطل شده باشم.

دخل پدر را هم من مرتب می کنم. "تراول" 50 تومانی دیگر یک جوک حسابی است. یک زمانی که اصلا هم دور نیست، همین واژه ی "تراول" برای خودش ابهتی داشت. دست هر کسی و به هر مقصودی پیدا نمی شد. حالا وفورش عین یک اسکناس 5 تومانی است. در مقابلش و برای پس دادن باقی پول، 1000 تومنی و دو تومنی چه نایاب شده اند!

************

بازارچه های سنتی معمولا یک دالان سرپوشیده اند با دکان هایی در دو طرف. سیل جمعیت هیچ تفاوتی با سالهای قبل نکرده است. تورم و گرانی و یارانه های نقدی! و ... تاثیری بر مردم نداشته است. مردم همانند که همیشه بودند، عادت دارند قبل از عید به بازار بیایند. احتمالا هیچوقت هم دست خالی برنمی گشتند. حالا اوضاع فرق کرده است. مردم واقعا نمی توانند بخرند. فقط نگاه می کنند. بازاری ها هم همین طورند. آنها هم تنها نگاه می کنند. برای چیزی که به آن خیره اند یک اسم گذاشته اند. راهپیمایی!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر